روزه ، بــآطل

اقــآ مَن دآشتَم نــآبود میشدم...

اِمروزتو خواب اَز دَمــآغم خون اومد ، قَبل اَز این کِه از مــآمــآنم بپرسم روزَم باطله ، نــآخوداگــآه خونو قورت دآدَم !

دآشتم خودمو میکشتمــآ

ولی رفتمـ گشتم تا به اینـ نتیجه رسیدم که اگه خون توی دَهَن نیــآد روزه بـآطل نیست !

وآی قُربونِت بِرَم خـُدآجُون ، دَستِت دَرد نَکُنِه !

اَگِه بـآطِل بُود حتمـآ خُودَمو میکُشتَمــ !